در حالی که دردها و مصیبت های جنگ جهانی دوم هنوز پیش روی چشمان ما قرار دارد،نبرد متکی بین دو اردوگاه شرق و غرب،این آلام و مصیبت ها را به فراموشی سپرده و با برپاکردن جنگ نرم ، تمامی امکانات علمی و توانایی های فنی ،سیاسی و اقتصادی جهان و نظایر آن را در این راه به کار گرفته  است .
این جنگ،همان جنگی است که ما را به ورطه آشفتگی و تنش کشانده و اسیر «تغییرات رفتاری» کرده است. نمی توان مدعی شد که این جنگ،اتفاق جدیدی است ؛ چرا که قدمت آن به قدمت تاریخ است .
اختلاف این جنگ با آنچه که در گذشته وجود داشته ،تنها در وسایل مورد استفاده و کاربرد آن است و هنوز هدف آن،تاثیر بر ذهن ملت مورد هدف و از بین بردن اعتقادها و باورهای اوست .
جنگ نرم ، جنگ به معنای سنتی آن نیست . این جنگ وسیله ای که به تحقق استراتژی و سیاست کشوری کمک می کند و تمامی امکانات کشور و توانایی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و سایر نیروهای که تعامل آنها با یکدیگر ، موجودیت جامعه و شکل آن را تعیین می کند، به کار گرفته می شود .
یکی از سیاست های جنگ نرم ،زنان و دختران هستند و به دلیل شخصیت و جایگاه ویژه ای که بانوان دارند ، تاثیر گذاری بیشتری نیز در جامعه خواهند داشت ؛ جایگاه مادری ، همسری و فعال بودن در اجتماع زن و دختر است که آینده کشور را خواهد ساخت ؛ چرا که از قدیم گفته اند: « همیشه پشت سر یک مرد موفق،یک زن موفق است .» در عین حال می توان گفت مادران و پدران آینده ما را زنان امروز تربیت کرده اند . از سوی دیگر ،وقتی یک جامعه از زنان و دختران سالمی برخوردار باشد ، فساد و فحشا در آن جایگاهی نخواهد داشت و نیز،خانواده هایی با ثبات و پایدار دارد.
این جایگاه والای زن است که نظام سلطه برای دستیابی به اهداف شوم خود،ابتدا زنان یک جامعه را هدف قرار می دهد تا با القای تفکرات،باورها و اعتقادهای خود، او را به ورطه نابودی بکشد و در کنار آن،سرنوشت و آینده یک کشور را با معظلات و مشکلاتی رو به رو کند. حال باید گفت مقابله با جنگ نرمی که بر علیه زنان ما به راه افتاده ، نیازمند شناخت و درک ماهیت آن است و بر این اساس ، باید عناصر تشکیل دهنده آن به خوبی بررسی و شناسایی شود تا بتوان برای مقاومت در برابر آن به خوبی بررسی و شناسایی شود تا بتوان برای مقاومت در برابر آن آماده بود. اما همین شناسایی و ارزیابی ها ، امری زمان بر و هزینه بر است که مسوولان و دست اندرکاران کشور با صبر و تلاش،باید سعی در مقابله با آن داشته باشند و راهکارها ، برنامه ها و تمهیداتی را در این زمینه بیاندیشند .

در این جا نباید از نقش رسانه ها در اطلاع رسانی و ایجاد آگاهی و بصیرت در زنان و دختران مان غافل بود، چرا که رسانه ای که توانسته اعتماد مخاطب را کسب کند می تواند روی مخاطب نیز تاثیر گذار باشد و با ارائه الگوهای مناسب،تفکرات و باورهای بانوان را در مسیر صحیح قرار دهد. رسانه ای موفق خواهد بود که از ابزارها و توانایی های خود با تمام قدرت استفاده و در عین حال ،اصل صداقت و روراستی بامخاطب را فراموش نکند و ضعف های موجود را با مسایلی همچون جذابیت ، پوشش دهد .